Mijn titel My title

بادران (تیم اصفهان)

خیزید و خز آرید ک هنگام خزان است‌ ****** باد خنک از جانب بادران ، وزان است

بادران (تیم اصفهان)

خیزید و خز آرید ک هنگام خزان است‌ ****** باد خنک از جانب بادران ، وزان است

بازاریابی شبکه ای اصفهان

بازاریابی شبکه ای اصفهان

بادران (تیم اصفهان)

دعوت ب کار و همکاری با بازاریاب و نتورکر

(آموزش رایگان)

با ما تماس بگیرید .

شماره تماس :
09015189564

بازاریابی شبکه ای اصفهان

خلاصه کتاب اعتماد به نفس در 10 روز

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ب.ظ

1- به خودتان عشق بورزید.
شرط اساسی اعتماد به نفس خود شیفتگی است.
و اساسی ترین مانع اعتماد به نفس، خود شکنی است.
برای آینده اعتماد به نفس داشته باشید باید خود شیفته گردید. باید عاشق جسم و روح خود باشید و برای رسیدن به این خود شیفتگی باید شناخت و درک درستی از خویشتن خویش داشته باشید.
برای خودشیفتگی همین بس که بدانید انسانید. اشرف مخلوقاتید، تجلی کائناتید.شاهکار خداوندید. بین این همه آفریده، جماد، نبات، جاندار و بیجان، شما شایستگی انسان بودن را پیدا کرده اید و برترین موهبت های الهی یعنی قدرت و اراده و اختیار و توانایی های ذهنی فوق العاده به شما داده شده است.
شما در حقیقت برگزیده آفریدگان خدایید.
شما بر تمام این جهان، تسلط دارید. شما قدرت خلاقیت و نوآوری داردی. شما قادرید دگرگون شوید و به شیوه ای کاملاً نوین به دنیا بنگرید.
در حقیقت، مقدمه عشق به خود، عشق الهی است.
وقتی از خود بیزاریم، از همه بیزاریم و وقتی به خود عشق می ورزیم، جهان نیز در چشم ما دوست داشتنی می آید.
«
تمرین»
هم اکنون جلوی آینه بروید. خود را دوستدارانه نگاه کنید و از صمیم قلب به خود بگویید:
تو را دوست دارم چون تو برتر از فرشته ها هستی.
تو را دوست دارم چون تو برگزیده آفریده های خدا هستی.
تو را دوست دارم چون تو تجلی کائنات هستی.
تو را دوست دارم چون روح خدا در تو جاری است.
تو شایسته ستایشی چون خداوند ستوده تو را آفریده است. تو را دوست دارم.
هر روز حداقل یکبار این تمرین را جلوی آینه انجام دهید.
2- 
از خود به خوبی یاد کنید.
شما باید با خود صادق باشید.
جنبه های منفی و جنبه های مثبت خود را توأماً در نظر بگیرید اما به جنبه های مثبت، توجه بیشتری داشته باشید تا با تکیه بر آن ها توان و انرژی بیشتری برای مقابله با جنبه های منفی پیدا کنید.
تفکر مثبت، خود اساس هر موفقیت است.
خیلی ها فکر می کنند تفکر مثبت یعنی ندیدن واقعیت ها و چشم بستن از بدی ها اما اینطور نیست.
نگرش اول شما، باید یک نگرش عمومی باشد.
نگرش بعدی، باید به نکات مثبت بیشتر توجه کنید.
تمرین: برای خود یک آگهی تبلیغاتی تهیه کنید.
تا به حال دقت کرده اید که برای تبلیغ هر چیزی،فقط بر نکات مثبت آن تأکید شود؟
یک آگهی تبلیغاتی بسازید: 1- امتیازات و قابلیت های خود را بنویسید. 2- با زبان خود بنویسید و تعریف کنید.  3- با صدای بلند در خلوت هر روز بخوانید.
3- 
خود را تشویق و ستایش کنید.
به خاطر کوچکترین کار خوبی که انجام می دهید، خود را ستایش و تشویق کنید.
چرا وقتی کار خوب و درستی انجام می دهید، برای خود کف نمی زنید؟ و به خود آفرین نمی گویید؟ انجام همین کارهای به ظاهر ساده که ممکن است در نظر شما بی معنی و بیهوده هم باشند، رشد اعتماد به نفس شما را تسریع می کند.
هیچ کدام از کارهای مثبت خود را کوچک و بی اهمیت، تلقی نکیند.
خداوند فرموده که به خوبی های ما، حتی اگر ذره ای باشد، پاداش می دهد و هرگز در سنت الهی، اجر نیکوکاران ضایع نمی شود.
اگر توجه به کارهای نیکو و پاداش دادن به آن ها سنت خداست، ما هم که جانشین خدا در روی زمین هستیم، باید از این سنت پیروی کنیم.
هیچ کدام از کارهای درست خود را بی پاداش نگذارید. حتی، به صورت تحسینی ذهنی و لبخندی ظاهری هم که شده، خود را تشویق نمایید.
4- 
با جسم خود خوب رفتار کنید.
اگر عاشق خود هستید و شیفته انسانیت خود گشته اید، باید به شکلی احساس خود را نسبت به خود نمایان سازید.
چگونگی رفتار شما با جسم خودتان، بیش از هر چیز دیگری، میزان خود شیفتگی شما را نشان می دهد.
اگر واقعاً خودتان را دوست داشته باشید، از هر آنچه که به جسم و تن شما آزار می رساند و به سلامت و تندرستی شما لطمه وارد می کند، دوری می جویید. از موهبت ها و نمعت های الهی در حد اعتدال و درست استفاده کنید. خدا هم ریاضت های افراطی را کاملاً نفی فرموده است.
تمرین: امروز ( و از امروز به بعد) با جسم خود خوب رفتار کنید.
5- 
سلامت باشید.
اعتماد به نفس شما تا حد فراوانی به میزان سلامت جسم و روح شما بستگی دارد.
شرط سلامتی، رهایی است. باید هر آنچه را که به شکلی فکر و ذهن شما را مشغول داشته است و احساسات و عواطف شما را درگیر خود نموده، رها کنید.
برای سلامتی خود برنامه ای عالی تنظیم کنید و این تندرستی، جنبه فراگیر داشته باشد؛ سلامت جسم، سلامت روح، سلامت ذهن.
در هر شرایطی به سلامتی و تندرستی خود، بیش از هر چیز توجه کنید.
6- 
بیماری یعنی: نیاز به جلب توجه دیگران
اعتماد به نفس در کسانی فوق العاده چشمگیر است که خودشا را خیلی خوب می پذیرند.
یعنی در درون، خود را تأیید کنید. انسان بودن خود را پاس می دارند و از توانایی رشد و پیشرفت و خلاقیت و نواندیشی خود لذت می برند و از خود رضایت خاطر دارند.
کسانی که اعتماد به نفس عالی دارند، در درون، شیفته هستند و به خوبی به نیازها، احساس ها و تندرستی خود توجه دارند.
اما کسانی که خودشان نسبت به خود چنین محبت و توجهی ندارند؛ نیاز پیدا می کنند که این خلاء را از جانب شخص یا اشخاص دیگر پر کنند.
شخصی که مورد تأیید خود باشد و به نیازهای جسمی و روحی خود توجه دارد، خیلی کم به بیماری مبتلا می شود. چنین شخصی حتی فکر بیماری شدن یعنی نیاز به جلب توجه دیگران هم در ذهنش راه پیدا نمی کند.
اما فرقی نمی کند که بیماری ها واقعی باشند یا نه؛ در هر حال علت اصلی این رفتار نیاز به جلب توجه و محبت دیگران است. قبل از بیماری از خودتان مراقبت کنید. به خودتان عشق بورزید و به خود و نیازهای خود عمیقاً احترام بگذارید و توجه کنید.
حتی در لحظات بیماری هم، خودتان از خودتان دلجویی کنید و برای خود، خیر و سلامتی دعا کنید.
7- 
فداکاری بیش از حد، عدم توجه به خود
باید توجه داشت که ما زمانی می توانیم واقعاً انسان فداکار و مثمر ثمری برای دیگران باشیم، که «خود» باشیم.
اگر شما می خواهید به دیگران روحیه بدهید و یا اعتماد به نفس آن ها را افزایش دهید، باید خودتان روحیه عالی داشته باشید و داشتن روحیه عالی، به « توجه به خود» نیاز دارد.
اگر می خواهید کسی را راهنمایی کنید باید خودتان با توجه به نیازها و انگیزه های خود، همانطور باشید.
فداکاری و مادران:
مفهوم فداکاری، بیش از همه برای مادران بد جا افتاده است. مادران اغلب به نیازهای خود بی توجهند. سلامتی و استراحت خود را نادیده می گیرند و همه چیز را برای فرزندان خود، فدا می کنند.
جالب آنکه فکر می کنند اگر اینگونه باشند مادر فداکارتر و بهتری هستند.
مادری که نسبت به خود بی قید و بی توجه است و تمام دقت و انرژی خود را صرف بچه ها می کند، خیلی زود بیمار و بی روحیه و خسته می شود و در نتیجه زمانی می رسد که به جای فداکاری در حق بچه ها، آن ها را به زحمت و دردسر می اندازد یعنی عملاً طول عمر فداکاری خود را کاهش می دهد.
شما با توجه به خود هم اعتماد به نفس را در خود افزایش می دهید و هم به فرزند خود خودباوری و خود اتکایی و توجه به خود را می آموزید.
فداکاری برای دوستان و فداکاری در محیط کار، خدمت به دیگران و رفع نیازهای دیگران، امری پسندیده و بسیار شایان ستایش است اما به شرط آنکه به خود لطمه نزنید.
فداکاری واقعی:
فداکاری با مفهوم نادرست آن، نه تنها شما را از توجه به خود و نیازهای خود بازمی دارد، بلکه دیگران را هم به شما وابسته ساخته، خودباوری و خود اتکایی آن ها را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد.
شما با فداکاری نادرست و بیش از حد خود، افرادی ضعیف النفس و ضربه پذیر را تربیت می کنید که مسلماً در جامعه دچار مشکل خواهند شد و این گناه شماست.
حمایت بیش از حد از یک فرد نه تنها خود شکنی است بلکه در واقع، از بین بردن دیگران است. اگر می خواهید واقعاً و به مفهوم درست کلمه فداکار باشید، باید هم به نیازها و عواطف خود توجه کنید و هم به دیگران.
تمرین:
از خود مراقبت کنید که بیش از اندازه از دیگران حمایت نکنید.
فداکاری را در حد اعتدال و به مفهوم درست آن انجام دهید. یادتان باشد؛ چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
8- 
اعتماد به نفس، خودپرستی نیست
گرایش خودپرستی این است که خدایا، نه اراده تو  که اراده خودم کرده شود!! می خواهم عمرم را چنانکه دلم می خواهد، به انجام برسانم، بیگانه از تو و دیگران!
شخصی که روح عالی اعتماد به نفس در اوست، به خود و دیگران عشق می ورزد چون خود و دیگران را نشانه هایی از آفریدگار می داند.
«
خود پرستان» عشق به دیگران را ندارند. به اینکه آفریده خدا هستند توجهی ندارند. اما صاحبان اعتماد به نفس سرشار از احترام و عشق و حمایت دیگران هستند.
صاحبان اعتماد به نفس، خود شیفته هستند و به نیازها و عواطف و برنامه ها و هدف های خود توجه دارند. تنها و تنها به خاطر آن است که می خواهند باشند تا برای خود و دیگران مؤثرتر و مفیدتر باقی بمانند.
برای خود و دیگران، توأماً ارزش قایل شوید. هم وقتی را برای رسیدن به خود و نیازهای خود در نظر بگیرید و هم وقتی را به دیگران اختصاص دهید و در هر زمان با عشق، به خود و دیگران خدمت کنید.
9- 
به خود برسید
به خود رسیدن یعنی داشتن اعتماد به نفس و توجه به خود.
پیامبر ما همیشه با خود شانه و آینه و مسواک همراه داشت و از عطر استفاده می کرد. این ها همه یعنی توجه به خود و خودشیفتگی.
به خود رسیدن به هیچ وجه نشانه لوس بودن و افاده ای بودن نیست.
اگر چه خوب ظاهر شدن در جمع و اثر خوب و مثبت گذاشتن روی دیگران خیلی عالی است. هدف اصلی و اولیه شما باید این باشد که به خود برسید تا احساس شایستگی کنید.
تمرین:
به خود برسید. هر چند وقت یکبار به یک آرایشگاه خوب بروید.کفش هایتان را برق بیندازید. لباس هایتان همیشه تمیز و اتو کرده باشد نه لزوماً گران قیمت. از عطر استفاده کنید. تا می توانید سر و وضع بهتری داشته باشید
به خاطر داشته باشید ظاره شما با شما و دیگران حرف می زند.
خودتان را متشخص جلوه دهید. این کمک می کند برای خودتان ارزش بیشتری قائل شوید. شعار یک شرکت پوشاک آمریکایی این است:
« 
خوب لباس بپوشید و الا برایتان گران تمام می شود
10- 
احساس شایستگی کنید.
به تعریفی، اعتماد به نفس، فقط احساس شایستگی نمودن است.
این احساس ممکن نیست در ما به وجود بیاید مگر اینکه به موجودیت خود پی ببریم و توانایی های خود را بشناسیم.
هیچ کس، هیچ کس را مطلقاً جانشین خود نمی کند مگر آنکه صفات و شایستگی های خودش هر چند خیلی کمتر، در او وجود داشته باشد.
خداوند فرموده: « ما انسان را شبیه به خود آفریدیم»؛ بنابراین تمامی صفت های خداوندی هر چند نه به طور مطلق، در ما به ودیعه نهاده شده است.
همان روزی که ما به سیمای انسان آفریده شدیم، در حقیقت، انسان و درجه شایستگی و لیاقت خود را دریافت نموده ایم.
هر نعمتی که در این دنیا و هر موهبتی که می بینید برای شما آفریده شده استاین موضوع بارها و بارها در کتاب های آسمانی تأکید شده است.
خیلی وقت ها احساس شایستگی یا عدم شایستگی، با کارهای آگاهانه و ناآگاهانه شما در طول روز، در ناخودآگاهتان ثبت می شود.
از نعمت های الهی به شکل عالی و مرتب و آراسته استفاده کنید.
11- 
از مواهب الهی لذت ببرید.
خود را از موهبت های الهی محروم نکنید.
محروم سازی از هوهبت، به ذهن القا می کند؛ تو شایسته بهره مندی از این موهبت نیستی. از تفریگاه ها، مکان های سرگرمی و ... حتماً استفاده کنید. به ویژه اگر به عالی بودن آن ها اطمینان دارید و تا کنون به دلیل یا بی دلیل خود را از آن ها محروم ساخته اید.
هر محرومیتی که به درازا بکشد، عدم شایستگی را به ذهن القا می کند.
بهره نبردن یعنی احساس عدم شایستگی و این احساس یعنی از بین بردن اعتماد به نفس.
بدون احساس گناه از مواهب الهی لذت ببرید.
12- 
احساس گناه: بزرگترین مانع
شاید شما معتقدید که انتقاد شدید از خود زمینه بهتر شدن شماست.
یکی از بزرگترین و در واقع دقیقاً بزرگترین مانع اعتماد به نفس شما، احساس گناه است. احساس گناه، اعتماد به نفس را در شما سرکوب و نابود می کند.
احساس گناه یعنی: عدم تأیید خود و چه بسا یعنی: سرزنش خود.
شایع ترین نوع احساس گناه این است که شما بر اساس نظام ارزشی و وجدان خود عمل کنید.
یکی از موارد شایع احساس گناه، نبخشودن است. نبخشودن یعنی اینکه شما از رفتار گذشته خود یا یک فرد دیگر، کینه به دل داشته باشید.
این نبخشودن ها نه تنها قدمی برای بهبود اوضاع نیست بلکه قدمی در جهت تخریب روحیه اعتماد به نفس شماست که مسلماً شرایط را دشواتر می کند.
بهترین شیوه برای تغییر دادن خود و مسلط شدن بر شرایط، عشق ورزیدن به خویشتن است.
تمرین بسیار مهم: کارت نظام ارزشی
ارزش ها و باورهای درونی و قلبی خود را روی یک کارت بنویسید و این کارت را همراه خود داشته باشید. هر چند ساعت یکبار، بررسی کنید که عقلی و وجدانی عمل می کنید و رفتار گذشته خود را ببخشایید.



13- 
خود را سرزنش نکنید.
پیامد احساس گناه که نقش اصلی را در کشتن اعتماد به نفس بازی می کند سرزنش خود است.
باید بدانید که برای جبران خطا، خصوصاً پس از ارتکاب آن روحیه عالی و بالایی لازم است و مسلماً سرزنش خود یک رفتار خود شکنانه است.
هر اشتباهی که انجام داده اید به خود بگویید: آن را به هر شکلی که شود جبران می کنم به جز سرزنش خود.
با خود برخوردی ملایم داشته باشید:
وقتی اشتباهی مرتکب می شوید با خود برخوردی ملایم داشته باشید. اشتباه را یکبار به خود متذکر شوید و به آرامی درصدد جبران برآیید.
سرزنش کردن خود، یک برخورد بسیار خشن و ناملایم است. حتی غصه خوردن، غذا نخوردن، اعتصاب غذا کردن، عصبانی شدن و .... از جمله برخوردهای خشن با خود می باشد.
اگر کسی شما عمیقاً دوستش دارید در مورد شما اشتباهی بکند؛ هرگز با او با خشونت رفتار نکنید. پس حالا که دوستدار خود نیز هستید و به مرتبه خود شیفتگی رسیده اید، نباید به خود اجازه دهید که با خود تند برخورد کنید.
دیگران را سرزنش نکنید
به صورت یک اصل کلی، همیشه انعکاس رفتار شما با دیگران همیشه به شما باز می گردد. به قولی، هر تابشی، بازتابشی را به دنبال دارد.
اگر زیاد دیگران را سرزنش کنید به همین میزان هم مورد سرزنش دیگران واقع می شوید. اگر مدام از دیگران انتقاد کنید، دیگران هم فراوان از شما انتقاد می کنند.
فراموش نکنید که جهان، بازتابی از خود ماست.
اگر می خواهید اعتماد به نفس شما آسیب نبیند به اعتماد به نفس دیگران آسیب نرسانید. شما هرگز کسی را سرزنش نمی کنید چون می دانید که هم به شما و هم به دیگران لطمه وارد می کند.
سرزنش ممنوع را اعلام کنید.
14- 
بیان و ذهنیت مثبت داشته باشید.
وقتی قرار است شما هر روز رشد کنید و شخصیتی متکامل تر و بهتر باشید نسبت به تصمی و آینده خود با بیان مثبت حرف بزنید.
لزومی ندارد که شما برای غییر خود کنونیتان را تحقیر و سرزنش کنید.
بیان گذشته منفی، احساس منفی را به دنبال دارد که این احساس منفی مانع از عملی شدن تصمیم شما می شود. اگر واقعاً میل دارید تغییر کنید و دگرگون شوید؛ از همین الان تصمیم بگیرید که در مورد اینکه قبلاً چگونه بوده اید و تا به امروز چگونه شخصیتی داشته اید و چرا چنین بوده اید مطلقا صحبت نکنید.
زبان خود را از گفتن حرف های منفی در مورد خود نگهدارید. به جای آنکه با بیان منفی از خود حرف بزنید به خود بگویید: هر روز و شب شخصیت من از هر جهت بهتر و بهتر می شود و اعتماد به نفس من روزبروز بیشتر و بیشتر می شود.
تصویر ذهنی خود را دگرگون کنید.
مشکل در دیدن تصویر ذهنی:
به کسانی که در دیدن تصویر ذهنی خود مشکل دارند پیشنهاد می کنم که روزانه 10 الی 20 دقیقه در زمان های مختلف در آینه به چهره خود بنگرید.
یکی از شرایط پایداری یک تصویر در حافظه دقت است. ما معمولاً خیلی گذرا و آن هم گاه با ذهنیت منفی به چهره خود نگاه می کنیم.
به خود برسید و بعد جلوی آینه بروید و به چهره پاکیزه و آراسته خود به دقت نگاه کنید. تبسمی کنید و سعی کنید با ذهنیت مثبت و تحسین کننده در این چهره نگاه کنید.
می توانید گهگاه چشم را ببندید و تصویر را در ذهن ببینید و مجدداً به خود نگاه کنید.
صرف نظر از تصاویر تخیلی که در ذهن ایجاد می کنید مطمئناً آنچه در عمل و واقعیت انجام یم دهید نیز در ذهن تصویر می شود.
پس مراقب باشید (البته در نهایت آرامش و آسودگی و نه با ترس و اضطراب) که در واقعیت هم همیشه طوری عمل کنید که تصویر فردی متشخص و محترم در ذهن شما نقش ببندد.
15- 
اصل نگهداری:
اصل نگهداری زمینه ساز و شروع ایجاد هر ویژگی مثبت در خود است.
اصل نگهداری، یعنی اجتناب از اندیشه منفی، بیان منفی و توجه به انتقادهای نا به جای دیگران و کارهای خود شکنانه.
اصل نگهداری همانست که حضرت زرتشت فرمود: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک.
بعضی وقت ها شما مفوهم مثبتی در ذهن خود دارید اما به شکلی منفی آن را بیان می کنید. مثلاً می گویید: من نباید خود را ببازم. من نباید دست و پایم راگم کنم و نمی کنم و ...
باید این طور بیان شود: من باید به خودم متکی باشم. من باید با اقتدار عمل کنم و می کنم و ...
16- 
غلبه بر ترس:
یکی دیگر از موانع برزگ اعتماد به نفس، ترس است.
بهترین و مؤثرترین راه غلبه بر ترس هم اقدام است.
در روانشناسی ترس، گفته می شود به هر آنچه که از آن می ترسید، نزدیک شوید و در آن فرو روید. اگر از آب می ترسید تا خود را درون آن نیندازید فرو نمی ریزد.
مواردی را که در آن از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستید در ذهن خود دقیقاً جستجود کنید و در جهت انجام ان سریعاً اقدام کنید. مشکل را ببینید و در همان مورد اقدام کنید.
17- 
همیشه در جیب خود پول داشته باشید.
جیب شما احساس داشتن اسکناس را دوست ندارد و اصلاً آن را درک نمی کند. او فقط حضور اسکناس را می فهمد و آن را دوست دارد. شما باید ذهنیتی توانگر داشته باشید. اما به شاهد هم نیاز دارید. گواه ذهنیت شما کیف پول شماست.
البته اعتماد به نفس خود را مشروط و وابسته به وضع کیف پول خود نکنید.
جیب توانگر اعتماد به نفس را افزایش می دهد و در عین حال شما را به تکاپو و فعالیت وامی دارد. نگویید اگر پول در جیبم باشد خرج می کنم. وقتی به خود اطمینان ندارید نمی توانید چیزی داشته باشید. همراه داشتن پول به شما احساس داشتن، عادت به همراه داشتن پول و اعتماد به نفس می بخشید که نتیجه آن تحرک و فعالیت است.
با پول احساس راحتی کنید. خیلی از مردم با پول راحت نیستند و احساس ناراحتی نسبت به پول یا هر موهبت دیگر، عدم شایستگی را برای ذهن تداعی می کند. عادت کنید در خود احساس راحتی را گسترش دهید. مبلغ هنگفتی پول را در جیب خود بگذارید و در تمام روز از خود مراقبت کنید که احساس راحت تری نسبت به این پول داشته باشید. هر روز نسبت به آن راحت تر باشید.
18- 
آنچه دارید یادآوری کنید.
از آنجا که بودن و داشتن، همیشه به شکلی در رشد اعتماد به نفس مؤثر است. هر آنچه که نداشتن را به شما یادآوری کنید افت روحی و افت اعتماد به نفس شما را سبب می شود.
در لحظه لحظه خود جستجو کنید و به اصرار آنچه را که دارید یادآوری کنید.
در مسیر زندگی همیشه باید نگاهی به پایین و بالا بیندازید. به پایین تر از خود نگاه کنید و حتماً با آن ها معاشرت کنید تا متوجه شوید همین چیزهایی که برای شما عادی شده است موهبت هایی است که عده ای از آن ها محرومند این کار سبب می شود که ناخودآگاه توجه شما به داشته هایتان بیشتر شود.
نگاهی هم به بالا بنیدازید. برای اینکه متوجه باشید می توان بالاتر از این و بهتر از این بود و انگیزه و میل به پیشرفت و رشد پیدا کنید.
علت عدم یادآوری موفقیت ها هم همان علت عدم یادآوری داشته ها است.
یکی دیگر از علت های عدم یادآوری موفقیت ها نسبت دادن آن ها به دیگران، به شانس و یا به اتفاق و حادثه است.
قلم و کاغذ بردارید و هر آنچه را که دارید به یاد آورید و بنویسید. حتی کوچکترین موفقیت های خود را لحظه به لحظه به یادآورید و بنویسید.
19- 
در پی کسب موفقیت باشید هرچند کوچک
اگر هدف های بزرگی دارید و اعتماد به نفس ندارید این هدف های بزرگتان خطرناکند. برای کسی که خود را و توانایی خود را در عمل باور ندارد هدف های کوچک و موفقیت های سریع و کوتاه مدت بسیار بهتر است.
هدف مقطعی و کوتاه مدت را که دستیابی به آن در ذهنتان آسان به نظر می آید انتخاب کنید و برای تحقق آن اقدام نمایید.
هدف های کوچک و موفقیت های کوچک، اگرچه رضایت خاطر کامل شما را فراهم نمی کنند اما زمینه ساز موفقیت های بزرگتر و اعتماد به نفس بیشتر می شوند.
حتی هدف های بزرگ خود را به چندین هدف کوچک تقسیم کنید و موحله به مرحله سعی کنید به این اهداف کوچک برسید تا نهایتاً هدف بزرگ شما عملی شود.
این یعنی کشیدن نقشه برای رسیدن به یک هدف بزرگ.
همین امروز و همین لحظه در راستای هدف های خود هدفی کوچک را انتخاب کنید و در پی کسب آن باشید.
20- 
همیشه تبسمی بر لب داشته باشید.
اولین نماد درونی اعتماد به نفس رضایت خاطر است.
کسانی که اعتماد به نفس عالی دارند در درون خود با احساس توانایی ها و تا حدی به فعالیت درآمدن این توانایی ها احساس خوب و رضایت خاطر عمیقی دارند.
نماد بیرونی و تظاهر خارجی این رضایت خاطر تبسمی است که شما بر لب دارید.
نه تنها اعتماد به نفس شما، شما را به این رضایت درونی و تبسم بیرونی وامی دارد بلکه بهتر از آن تبسم خود به تنهایی رضایت خاطر و اعتماد به نفس را به شما القا می کند.
از این پس به هیچ عنوان بدون تبسم از منزل خارج نشوید.
از همه مهمتر اینکه در تنهایی نیز متبسم باشید.
تبسم هم آرامش صورت و آرامش جسمی شما را سبب می شود و هم رضایت خاطر و اعتماد به نفس را در شما القا می کند.
با تبسم، هم خود آرام می گیرید و اعتماد به نفس را در وجود خود گسترش می دهید و هم اینکه این ویژگی ها را در دیگران پرورش می دهید.
پس تبسم و خندیدن را تمرین کنید.
21- 
حالت بگیرید.
در روان شناسی بحث جالبی به نام حالت ها و رفتارها وجود دارد.
هر رفتار الزاماً حالتی خاص را می طلبد. شما برای جنگیدن، باید حالت جنگیدن و مبارزه را به خود بگیرید تا جنگاوری خوب باشید.
حالت ها، رفتار ها را شکل می دهند.
همان طور که هر رفتار حالت خاص خود را می طلبد هر حالب رفتار خاص خود را ایجاد می کند.
حالت کسانی را به خود بگیرید که موفق، مصمم، پرتلاش و با اعتماد به نفس هستند.
در کمال آرامش قدم ها را محکم بردارید. با چهره ای متبسم و رویی گشاده راه بروید.
حالتی به خود بگیرید که گویی از زندگی خود کمال رضایت خاطر را دارید و هدفدار و جهت دار هستید.
لخت و کشیده راه نروید. قوز نکنید. پاها را بر زمین نکشید. سر را بالا نگهدارید و به اشیاء بیش از اشخاص نگاه کنید.
22- 
تنفس عمیق را تمرین کنید.
اعتماد به نفس تا حد فوق العاده زیادی به احساس شما نسبت به خود و به میزان آرامش شما وابسته است.
تمامی افراد افسرده و کم روحیه بدون استثناء تنفس سطحی دارند. میزان تبادل هوا در هر دم و بازدم بسیار بسیار کم است. آن ها فقط با بخش های فوقانی قفسه سینه خود تنفس می کنند. مسلماً هیچ فرد افسرده و کسل و بی روحیه ای نمی تواند از احساس عزت نفس و اعتماد به نفس برخودار باشد.
یکی از راه های از بین بردن اضطراب، همین عادت کردن به تنفس عمیق است. اگر به افراد مشخص نگاه کنید که عنان اختیار خود را به خشم و خشونت نمی سپارند و حتی در بحرانی ترین شرایط بر عواطف و هیجان های منفی خود مسلط هستند می بینیم که تنفس عمیقی دارند.
عادت کنید عمیق نفس بکشید و شکل آگاهانه تر و عمیق تری به تنفس خود بدهید.
خوب بخوابید:
خوب خوابیدن یعنی افزایش عیق تنفس هنگام خواب یعنی آرامش. یعنی شارژ عصبی و مغناطیسی ذهن و همه این ها یعنی انرژی دوباره. روحیه دوباره. ضربه پذیری کمتر و اعتماد به نفس بیشتر.


23- 
بر خود مسلط باشید.
اینکه شما احساس کنید بر خود مسلط هستید یک امر کاملاً ضروری است.
تسلط بر خود جنبه های مختلفی دارد. مثلاً تسلط بر جسم و بدن.
هر گونه کاهش انرژی که با عدم فعالیت و سستی شما ایجاد می شود و به ضعف روحی منجر می گردد و برای اعتماد  به نفس، مخرب است.
تسلط بر جسم، توانایی جسمی و روحی و تسلط بر عواطف و امیال را به ارمغان می آورد که به اعتماد به نفس منجر می شود.
تسلط بر نفس:
جنبه دیگر تسلط بر خود، تسلط  بر امیال و غرایز است که نشان از قدرت اعتماد به نفس دارد.
آن ها که از اراده و اعتماد به نفس برخوردار نیستند، به هر خواهش تنی، تن در می دهند و به هر خواهش نفس دل می سپارند.
کسی که بر نفس خود تسلط دارد، به اطرافیانش ایمان و اعتقاد و اعتماد را القا می کند.
24- 
ارتباط با خدا و نیروی توکل:
به خدا توکل کنید.
هر چه ارتباط شما با خدا یعنی آن نیروی عظیم و آن خرد لایتناهی و آن قدرت بی پایان بیشتر و بیشتر شود اعتماد به نفس بیشتری را در خود تجربه می کنید.
هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد ترس و اضطراتب بیشتری بر شما چیره می شود. ترس از شکست ، ترس از ورشکستگی، ترس از دشمنان، ترس از رقیبان ، ترس از مرگ.
مرد عربی از پیامبر پرسید چه کنم تا از دشمن هیچ آسیبی به من نرسد؟ حضرت فرمود: به خدا توکل کن.
در سایه توکل به خدا و ارتباط با او وقتی در راستای تلاش خود همه چیزا را به خدا می سپارید نیرویی معنوی و عظیم به شما دست می دهد.
خداوند فوموده: ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم:
اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می کنم و قدم هایتان را استوار می گردانم.
چه چیزی بهتر از آن که خدا خود ما را یاری کند؟
وقتی شما خدا را پشتوانه خود احساس می کنید , اعتماد به نفس و آرامشی ژرف را تجربه می نمایید.
یاری خدا یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، احترام و احسان به والدین. یاری خدا در واقع همان یاری کردن به خود است.
با خدا در ارتباط باشید و از عظیم ترین نیروی هستی در همه کار خود یاری بجویید.
25- 
کمک به دیگران
یک اقدام عملی برای افزایش اعتماد به نفس پس از توجه به خود کمک به دیگران است.
در برنامه زندگی خود حتماً وقتی را به خانوادده اختصاص دهید و مسئولیت ها و وظایفی را تقبل کنید. بخشی را هم به دیگران به کسانی غیر از اعضای خانواده اختصاص دهید.
کمک هایتان واقعی و مؤثر باشد. به جای اینکه به گرسنه ای ماهی بدهید تا شکمش را سیر کنید به او ماهیگیری یاد بدهید تا از این پس خودش بتواند خودش را سیر کند و به کمک شما احتیاجی نداشته باشد.
کمک هایی که دیگران را به شما وابسته می کند. به هیچ وجه کمک نیستند و در حقیقت به نوعی ظلم و ستم هستند.
26- 
خود را به دیگران وابسته نکنید.
اعتماد به نفس با هر نوع وابستگی منافات دارد.
وابستگی به یک شیء وابستگی به یک فرد وابستگی به هر چیز مخرب است.
همه این ها همه موقعیت ها و تمام وضعیت ها وسایلی هستند برای استفاده و بهره برداری شما. برای رشد و پیشرفت شما.
آرامش و خوشحالی و دیگر احساسات خود را به دیگران وابسته نکنید. نه به شخصی نه به محیطی و نه به چیزی دیگر. سهراب سپهری می گوید: سایبان آرامش ما ، ماییم.
هیچ کس نمی تواند اسباب آرامش و رضایت خاطر شما را فراهم کند به جز شما.
هیچ کس تحت هیچ شرایطی نمی تواند در شما آرامش خوشحالی و خرسندی بیافریند مگر خود شما.
مراقب باشید، دوست داشتن و علاقه شما، ابتدا متوجه خود شما باشد و بعد متوجه دیگری گردد.
و شما دیگری را همیشه به خاطر روح انسانی و رفتار او باید دوست بدارید تا این دوست داشتن روح انسانی را در هم نشکند.
خود را تحت هیچ شرایطی به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکنید.
27- 
خوشحالی یعنی در مورد خود احساس خوبی داشتن.
احساس موفقیت، برای پرورش اعتماد هبه نفس بسیار مؤثر است اما از این مؤثرتر احساس رضایت خاطری است که شما از خود دارید.
هر آنچه که سبب می شود خودتان یا دیگران را خوشحال ببینید، احساسی است که در آن لحظه نسبت به خود دارید.
وقتی در موضوعی ناموفق می شوید شکست شما چندان مهم نیست مهم آن است که آن شکست را چگونه تلقی می کنید.
اما اگر می خواهید از اعتماد به نفس سرشار برخودار شوید باید از هر گونه احساس عدم رضایت در مورد خود پرهیز کنید و بنابراین حتی در مواقع شکست نیز باید آن را به شیوه خوشایندش در نظر بگیرید.
نسبت به جسم، روح، رفتار و زندگی خود احساس خوبی داشته باشید و آن را تقویت کنید.
28- 
دگرگون شوید.
یکی از مهمترین موانع تغییر ترس از بی ثبات جلوه نمودن است.
شما تا به امروز شخصیتی داشته اید که دیگران شما را با آن می شناسند.
شما دوست دارید این هویت خود را حفظ کنید حتی اگر منفی باشد.
دیگران را محکوم نکنید خودتان به آن ها اجازه داده اید که اینگونه در مورد شما فکر کنند.
وقتی به علت این طرز تفکر دیگران حاضر نیستید تغییر کنید به آن ها اجازه می دهید که از این پس هم در مورد شما فکر کنند.
ولی تغییر کردن به هیچ وجه بی ثبات بودن را به اثبات نمی رساند. زندگی سراسر فرآیند تغییر و تحول است. کسی که تغییر نمی کند مرده است.
شما باید آن ها را عادت دهید که شخصیت مثبت و مستقل شما را بپذیرند و خود را تغییر دهند.
این، مفهوم واقعی ثبات قدم و ثبات رأی است. اینکه شما برای بهتر بودن و بهتر شدن پافشاری و ابرام کنید و تحت تأثیر دیگران قرار نگیرید.
از اینکه دیگران چه می گویند نگران نباشید.
بی هیچ ترسی مسیر دگرگونی خود را بپیمایید.
29- 
همیشه نیمی از مردم با نیمی از افکار شما مخالفند.
هر ایده نو و عقیده تازه ای مسلماً مخالفانی دارد. همیشه نیمی از مردم با نیمی از افکار شما مخالفند.
اساساً اینکه بخواهید دیگران با ما موافق باشیدن یعنی اینکه از اعتما به نفس لازم برخوردار نیستید.
میل به موافقت دیگران یعنی میل به تأیید آن ها زمانی اتفاق می افتد که شما خود را باور نداشته باشید.
آنتونی رابینز می گوید: ایده ها ی بزرگ همیشه ابتدا مورد تمسخر واقع می شوند بعد مخالفت و انتقاد روبرو می شوند. و بعد پذیرفته می شوند.
البته نباید شما به امید تأیید آینده دیگران مخالفت های امروز آنان را تحمل کنید. این هم خود یعنی انتظار تأیید دیگران که ناشی از عدم اعتماد به نفس است.
30- 
سعی نکنید همه را راضی نگهدارید.
کسانی که می خواهند از آن ها راضی باشیند عملاً در تلاشند که خود نباشند. وقتی که خود نباشند باور خود هم نمی توانند باشند.
کسی که می خواهد همه از او راضی باشند مجبور است در آن واحد ارزش ها باورها و سلیقه های مختلفی را بپذیرد چه وحشتناک!
این آشفتگی ذهنی و درونی و صرف انرژی فراوان برای اهداف پراکنده متضاد یا متفاوت باعث می شود که شخص ناموفق گردد.
این افراد، بیش از همه در خود شیفتگی ضعف دارند.
هیچ وقت این نکته مهم را از یاد نبرید که تمامی انسان های موفق حتی فرستادگان خداوندی نسبت به مخالفین خود موافقین بسیار بسیار کمتری داشتند. دریغ از یک استثناء!
تلاش برای جلب موافقت همه کاملاً بیهوده است و ضد اعتماد به نفس است زیرا همیشه به شک می انجامد.
31- 
برای خود ارزش و احترام قائل باشید.
اعتماد به نفس خیلی از شما به خاطر نظر و عقیده ای که دیگران نسبت به شما دارند به راحتی تغییر می کند.
یعنی اگر دیگران به شما احترام نگذارند و برای شما ارزش قائل نشوند و به هر شکلی نسبت به شما بی احترامی کنند، احساس بدی به شما دست می دهد و اعتماد به نفس خو را از دست می دهید.
اگر شما عصبی و ناراحت می شوید به سلامت روحی خود بی توجهید.
اگر کارتان را به تأخیر می اندازید و برنامه شخصی دارید، به وقت و عمر خود بی توجهید.
گر شما نسبت به خود بی قید و بی توجیهد و کوچکترین ارزش و احترامی برای خود قا ئل نیستید باید به یقین منتظر باشید که به شما بی توجهی و بی احترامی شود. سلامت جسمی و روحی شما به خطر بیفتد و آزار ببینید.
برای خود احترام و ارزش فراوان قائل شوید و به نیازهای خود از جمله آرامش و استراحت توجه فراوان کنید.
خود را ما خطاب نکنید:
بیان نظرهای شخصی با واژه « ما» نوعی رفتار خود شکنانه است.
یعنی: « من» به تنهایی که کسی نیستم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
وقتی شخصی «من» خود را قبول ندارد و خود را به تنهایی یک تن کامل نمی پندارد، برای آنکه احساس کند پشتوانه ای دارد و دیگران هم او را قبول دارند، از واژه «ما» استفاده می کند.
تکرار واژه ما بجای واژه من اتکای به نفس و خود باوری را کاهش می دهد. چنین فردی در شرایط مختلف اجتماعی برای انجام اهداف خود به دنبال پشتوانه ما و من های دیگر می گردد تا ما از قدرت اجرایی لازم برخوردار شود.
همچنین از فعل جمع هم برای بیان کارهایی که خود انجام داده اید، استفاده نکنید. من خود را کامل احساس کنید. توانمند و مقتدر!
اگر نظر خاصی دارید، آن را با جرأت و شهامت بیان کنید از جانب شخص خودتان بگویید: من معتقدم به دنبال آن می توانید نظر دیگران را که موافق نظر شماست. بیان کنید. اما مراقب باشید که بیان نوری نظر دیگران، دلیل بر عدم تأیید خود نباشد. وقتی نظر خود را می گویید به تکاپو نیفتید که عقیده دیگری را هم سریعاً بیان کنید تا «من» شما تقویت شود.
عقاید خودتان را فقط از جانب خودتان بگویید.

32- 
از بحث کردن جداً اجتناب کنید.
بحث نکنید!
بحث کردن به هر شکل و فرمی که باشد ارزش و اعتبار شخصیتی شما را می کاهد.
بحث و جدول, هیچوقت نتیجه نمی دهد. رو به جلو نمی رود.
در بحث، هیچ کس شنونده خوبی نیست؛ هر دو طرف نسبت به هم بی توجهند. هر یک از دو طرف، تنها به این توجه دارند که حقانیت خود را ثابت کند.
در بحث،به ارزش های فکری و باورهای شخص، بی توجهی می شود؛ هر کس می خواهد دیگری را بکوبد و اگر یکی به اندازه کافی نتواند اینکار را بکند؛ آنچه را که به موضوع مربوط نیست؛ می کوبد تا دلش خنک شود!
بحث، همیشه خشونت و تنفر را به دنبال دارد نه پیشرفت و اصلاح را.
یک ذهنیت مثبت، هیچ وقت، بحث کردن را پیشه خود نمی کند! این هم یکی دیگر از مواردی است که در اصل نگهداری باید رعایت کنید.
بحث کردن یک رفتار خودشکنانه است. سرکوبی اعتماد به نفس به دست خود و به یکی از بدترین شکل های ممکن.
33- 
به دیگران عشق بورزید.
عشق ورزیدن به دیگران، پس از عشق ورزیدن به خود، دومین موشک اعتماد به نفس شماست.
اعتماد به نفس را در خود توسعه دهید. تمامی انسان های کره زمین را دوست داشته باشید.
حضرت مسیح (ع) می فرماید: دشمنت را دوست بدار!
شما به راحتی می توانید کسانی را که انسان های خوب و مثبتی هستند؛ دوست داشته باشید و حتی نسبت به آنان سرشار از عشق شوید.
مهم این است که انسان ها را در بدو امر، تنها و تنها به خاطر انسان بودنشان دوست داشته باشیم نه با توجه به رفتارشان.
اگر به آنچه که در این هستی است، به عنوان یک آفریده الهی نگاه کنید و در هر چیز، نشانی از خدا بیابید، همه چیز و همه کس را دوست خواهید داشت.
34- 
همه را ببخشید.
روح خود را آزاد کنید:
آن ها که از اعتماد سرشارند؛ روح بزرگ و غنی و آزاد دارند.
هرگونه وابستگی ذهنی و جسمی و روحی به کوچک شدن انسان می انجامد.
همانقدر مشتاق و علاقه مند به اهداف خود باشید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید که آمادگی رها کردنشان را دارید.
یکی از مهمترین چیزهایی که وابستگی ذهنی و عاطفی ایجاد می کند و مانع غنی شدن و آزادی روح می شود؛ نبخشودن دیگران است.
هر کسی و به هر شکلی به شما بدی کرده؛ او را نبخشایید. به جای آنکه با کینه به آزار روح خود و بی توجهی نسبت به خود مشغول شوید و نهال اعتماد به نفس خود را بخشکانید؛ او را ببخشایید و رها کنید و حتی در او دعای خیر و طلب هدایت کنید تا روح شما بزرگ و غنی شود.
خود را نیز ببخشایید:
اگر کار اشتباهی انجام داده اید، یا گناهی مرتکب شده اید؛ نگویید؛ خود را به خاطر این کار هرگز نمی بخشایم.
نبخشودن خود یعنی همچنان در گناه و اشتباه باقی ماندن.
نبخشودن خود یعنی صدها بار آن اشتباه را در ذهن تکرار کردن و صدها بار احساس گناه را در ذهن، تشدید نمودن.
تشدید احساس گناه یعنی کشتن خود به دست خود به فجیع ترین شکل ممکن!
به جای اینطور مجازات کردن خود، سعی کنید گذشته خود را با روحی آزاد که تنها با بخشودن به دست می آورید، جبران کنید.
رفتار شما جدا از شماست:
همیشه متوجه باشید که مرزی میان شما و رفتار شما وجود دارد.
انسان، بالفطره خوب است و پاک. روح الهی در او در جریان است. حالا اگر اشتباهی کرد و رفتار بدی از او سر زد؛ نباید خودش را نفی کند.
خداوند خودش فرموده که  اگر کسی واقعاً از اشتباهی پشیمان گشته، به درگاه او توبه کند؛ بخشوده می شود. حتی در احادیث آمده است که کسی که توبه کامل کرده باشد یعنی درصدد جبران گناهش برآمده باشد؛ مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.
بخشودن را بیاموزید. خودتان و دیگران را ببخشایید و روح خود را رها کنید.
برای رهایی از احساس گناه، روی کاغذ بارها بنویسید:
خود را بخشودم. رها شدم. خود را کاملاً بخشودم.
چقدر رها و آزاد هستم. سبک شدم. خداوند مرا می بخشاید.

35- 
کسی را تحقیر نکنید.
تحقیر کردن دیگران به هر شکل، در مفهوم کلی تر آن، یعنی تحقیر یک انسان. و تحقیر یک انسان یعنی این خاطره ذهنی پایدار که انسان ها خیلی وقت ها کوچک و حقیر و قابل سرزنش هستند.
تحقیر دیگران نیز مانند هر بیان و احساس دیگر شما، بازتابی به سوی شما دارد.
این موضوع را به خاطر بسپارید که حقیرترین افراد کسی است که به تحقیر دیگران می پردازد. تحقیر کردن، نوعی بی احترامی است و بی احترامی نوعی خود شکنی.
به جای اینکه به توجه و کشف جنبه های منفی و به قول خود مسخره و تحقیر آمیز دیگران بپردازید؛ به کشف جنبه های مثبت آن ها را مشغول شوید.
یادتان باشد تحقیر دیگران، یعنی تحقیر خود.
خودتان را تحقیر نکنید:
تحقیر خود چند جنبه دارد:
وقتی شما محرومیت های خود را به یاد می آورید به نوعی خود را تحقیر می کنیداین عمل، چنان افت روحی شما را سبب می شود که نقاط قوت خود را فراموش می نمایید و یا آن ها را چندان هم نقطه قوت تلقی نمی کنید.
فکر کردن در مورد آنچه ندارید، رفتار خودشکنانه است. اگر مشا دقیقاً به اطراف خود نگاه کنید، هر کسی عیبی دارد.
وقتی شما خود را با بالاتر از خود مقایسه می کنید؛ باز هم به نوعی خود را تحقیرمی کنید.
پیش از این گفته بود که برای پرورش اعتماد به نفس خود نگاهی به پایین و نگاهی به بالا بیفکنید. به پایین تر از خود نگاه کنید تا بدانید که چه دارید و چه هستید و شکرگزار باشید و به بالاتر از خود نگاه کنید تا پیشرفت نمایید.
آنچه که در این نگاه، بد و مضر و مخرب است اعتماد به نفس است، مقایسه ای است که به سرکوبی خود می انجامد. یعنی شما کسی را بالاتر از خود ببینید و خود را کمتر از او حس کنید.
در تعارفات کلامی خود را تحقیر نکنید:
خواهش می کنم، اختیار دارید، نظر لطف شماست، شما لطف دارید، خجالتم ندهید، چشم های شما قشنگند و ... این ها همه گفتارهای خودشکنانه است.
چرا وقتی ویژگی مثبتی را در مشا تحسین می کنند؛ به هزار تکاپو می افتید که آن را نفی کنید و خود را به هر آب و آتشی می زنید که نادرستی آن را اثبات کنید؟
در یک کلام، فقط بگویید متشکرم.
تعارفات کلامی را با متشکرم پذیرا باشید.
«
متشکر» اگر واقعاً از دل برآید: به موشک اعتماد به نفس شما پرشی دیدنی می دهد.
متشکرم، خودپرستی نیست. دیگران هم، هرگز اینطور فکر نمی کنند.
وقتی از شما تعریف می کنند؛ این پا و آن پا نشوید، آرام بگیرید و به نرمی و با لبخند تشکر کنید.
اصل نگهداری، یادتان نرود.
36- 
برای قدرتمند شدن یکدیگر را تحسین کنید.
با تحسین هر ویژگی مثبت در دیگران، روح خود را غنی ساخته اید.
اگر می خواهید در روابط خود، قدرتمند باشید و همیشه اقتدار لازم را داشته باشید؛ جستجوگرانه ویژگی های مثبت دیگران را جستجو کنید و آن ها را تحسین نمایید. این کار شما, هم توجه شما را به نکات مثبت دیگران افزایش می دهد و هم شما را از توجه به جنبه های منفی آن ها باز می دارد.
تحسین نکات مثبت دیگران، د رآ« ها تأثیر خوبی می گذارد و دیگران را تشویق به تکرار آن رفتار خوب می کند.
توجه به نکات مثبت و تحسین آن ها، منحصر به افرادی است که روح آزاد و بزرگ دارند؛ به شرط آنکه: دیگران را بیش از حد ستایش نکنید. بله باید دیگران و خصوصاً رفتار خوب دیگران را ستایش و تشویق و تحسین کرد؛ اما باید صادق و راستگو باشید.
از ویژگی مثبت اشخاص، فقط آنچه که دارند به شما دروغ می گویند یا مبالغه می کنند و نمی توانند تحسین آن ها را با تشکری واقعی، جذب خود سازید.
دلیل دوم: فرد مقابل، تا حدی به احساس و در تعارف غیر واقعی شما پی ببرد و در نتیجه روحیه شما تحت تأثیر قرار می گیرد.
دلیل سوم: با ستایش بیش از حد دیگران، خود را در حالت منفی یا پایینتر بودن قرار می دهید که بالطبع نتیجه ای جز احساس خود کم بینی نمی کنید الگوی خوبی می گیرید و تشویق و انگیزه پیشرفت پیدا می کنید.
دیگران را در حد خود، ستایش و تحسین کنید و نه بیشتر.
مراقب باشید که ستایش شما جنبه تحقیر خود را نداشته باشد. هنگام تحسین، خود را با فرد مقابل، مقایسه نکنید.
تملق نکنید:
تملق و چاپلوسی، یا همان ستایش بیش از حد صفتی استکه شخص یا صلاً از آن برخوردار نیست و یا اینکه کمتر از آن را دارد. در هر دو صورت، این موضوع یعنی: دروغ گفتن شما به خود و دیگران، که هم خود متوجه آن می شوید و هم دیگران.
چاپلوسی کردن و تملق گفتن یعنی: دست و پا زدن. خود را به آب و آتش انداختن برای خوشحال کردن و راضی نگهداشتن دیگری با بزرگ جلوه دادن او.
شاید هم یکی از هدف های چاپلوسی این باشد: چهار تا بگویم، دو تا می شنوم!
تملق گفتن، به طور غیر مستقیم، تمایل شخص را به تملق شنیدن و مورد ستایش و تحسین واقع شدن. نشان می دهد. شما باید همیشه به دیگران احترام بگذارید و آن ها را به خاطر صفات خود و ویژگی های مثبتی دارند: ستایش و تشویق کنید ولی فقط در حد و اندازه و نه بیشتر.
37- 
از خوبی دیگران، قدردانی و تشکر کنید.
قدردانی و تشکر از دیگارن، شکلی دیگر از تشکر از خود است.
وقتی که شما از خوبی دیگران، قدردانی و تشکر می کنید، هم شخص فهمیده و متشخص و محترمی معرفی می شوید و هم احساس خوبی پیدا می کنید.
انعکاس رفتار تشکرآمیز و سپاسگزارانه شما مطمئناً به صورت رفتار محترمانه طرف مقابل، به شخص شما باز می گردد.
تشکر از خوبی دیگران، ذهن شما را متوجه آن کار خوب می کند و ضمیر ناخودآگاه شما را متوجه اینکه هر کار خوبی شایسته قدردانی و ستایش است.
این تفکر پرانرژی و مثبت روی یک کار خوب، این خصلت را در شما توسعه می دهد.
تفکر، روی هر ویژگی سبب خوب و خلق آن می شود.
روحیه سپاسگزاری را در خود توسعه دهید.
38- 
در همه حال شکرگزار باشید.
کوچکترین احساس توانایی و کوچکترین اقدام شما، نوعی اعتماد به نفس است که حد آن نسبت به احساس و اقدام شما متفاوت است.
همین احساس و اقدام محدود عملاً یک نوع خود باوری است.
برای پرورش همه استعدادی، یکی از راه ها؛ پذیرش، توجه و بیان آن استعداد است.
شکرگزاری از هر خصلت و ویژگی مثبتی، هم نوعی توجه است و هم نوعی پذیرش و تکرار.
از خصلت های مثبت خود شکرگزاری کنید تا با این تلقین و توجه و پذیرش آن خصلت در شما گسترش یابد.
خدا هم در قرآن فرموده: لئن شکرتم لازیدنکم: نعمت ها را شکر و سپاس گویید تا آن ها را در شما زیاد کنم.
به خاطر اعتماد به نفسی که دارید، خدا را شکر کنید.
شکرگزاری از یک نعمت، ممکن است به شکل های زیر باشد:
سپاس مستقیم از خدا: بگویید خدایا شکر که چنین اعتماد به نفسی به من دادی.
گفتگو از آنچه که دارید: از اعتماد به نفس خود حرف بزنید.
استفاده از موهبت ها: عملاً اعتماد به نفس را به جریان بیندازید.
کمک به دیگران: به دیگران کمک کنید از اعتماد به نفس برخوردار باشند.
39- 
درباره اعتماد به نفس فکر کنید.
گفتم که تفکر، باعث جذب و خلق می شود.
اصولاً فکر شما دارای خاصیت جذب مغناطیسی است. شما در مورد هر چیز که فکر کنید، تابش های ذهنی شما با خاصیت جذب مغناطیسی، به دنبال جذب و خلق آن ذهنیت است. به شرط آن که این ارتعاش و تابش در شما تداوم یابد.
برای پرورش اعتماد به نفس، هر صبح و شب و حتی هر وقت که در طول روز، فرصت یافتید، بدان فکر کنید.
تفکر شما جذب و خلق شما را سبب می شود و شما کم کم این ویژگی مثبت را در خود می بینید.
برای از بین بردن عادت های بد، مناسب ترین راه، فکر کردن به عادت های خوب مقابل آن عادت ها است.
تنها و تنها به مفهوم اعتماد به نفس فکر کنید.
40- 
تکرار و تلقین را جدی بگیرید.
هیچ چیز به اندازه تکرار و تلقین و عبارت های تأکیدی مؤثر، نمی تواند ضمیر ناخودآگاه شما را تحت تأثیر قرار دهد.
انرژی یک عبارت تأکیدی تا حدی است که به یکباره نیروهای خفته و پنهان شخصی را بیدار می کند.
هر واژه، انرژی خاص خود را دارد و تأثیر پذیری افراد مختلف از یک انرژی واحد، متفاوت است.
عبارت های تأکیدی، انرژی بیشتری دارند.
برای خود عبارت های تأکیدی تهیه کنید. و با صدای بلند یا در درون خود هر روز و شب بخوانید.
41- 
در فرهنگ لغات خود شکست را تجربه معنی کنید.
شکست. اشتباه. خطا. ناکامی
این ها واژه هایی است که از آن سخت در هراسید.
سعی دارید که احتمالاً شکست نخورید یا مرتکب اشتباه نشوید.
و همین، مانع اقدام شما می شود.
اگر هم اقدام کنید و نتیجه ندهد آن را حذف شود بزرگترین شکست، مهلکترین ضربه و خطایی جبران ناپذیر می نامید.
آنچه که شما آن را شکست می نامید، زمینه و لازمه ایجاد اعتماد به نفس است. هر اقدامی که شما انجام می دهید یا نتیجه می دهد یا نتیجه نمی دهد.
شرط اینکه شکست های شما تجربه های عالی شما باشند و باعث رشد و پرورش اعتماد به نفس تان گردند، آن است که در این اوقات، سؤالات مثبت و مؤثری از خود بکنید.
در هر حالت (مثبت و منفی): موفقیت
تکرار موفقیت یعنی : اعتماد به نفس
دشواری ها کم دوامند اما افراد موفق دوام می آورند.
42- 
مسئولیت پذیر باشید.
مسئولیت پذیری، در راستای هدف، ایجاد حس توانمندی است.
وقتی مسئولیتی به گردن می گیرید و عواقب آن را از ابتدا تا انتها بر عهده می گیرید عملاً توانایی و خودباوری خود را به خود و اطرافیان تأکید می کنید.
بیکاری، عدم مسئولیت پذیری و گرفتن حالت انفعالی به خود، عملاً شما را در اقدام محدود می کند.
مسئولیت اموری را بپذیرید که مطمئن هستید توانایی انجام درست و عالی آن را داریداین، در صورتی است که دیگران به شما مسئولیتی را واگذار می کنند.
اما در صورتی که موضوع، شخصی است و ضرر همگانی به دنبال ندارد، مسئولیت بیشتر و بالاتری را در نظر بگیرید؛ حتی اگر احتمال می دهید که نتیجه مطلوب نگیرید.
مسئولیت پذیری یعنی خودباوری و احساس توانمندی.
این حس را مدام به خود تأکید کنید، هر صبح.
43- 
عذر تراشی نکنید.
ساده ترین راه برای تغییر نکردن و اجتناب از دگرگونی، بهانه آوردن است.
اعتماد به نفس یک صفت تحسین برانگیز است و ما و اطرافیان ما، همیشه کسانی را که از اعتماد به نفس سرشاری برخوردارند، تحسین می کنیم.
تحسین، فقط برای ویژگی هایی است که شخص، با همت و تلاش فراوان، آن را در خود ایجاد کرده است و پرورش داده است.
عذر تراشی های متداول:
1- 
از سلامت کامل برخوردار نیستم. 2- زیاد باهوش نیستم. 3- خیلی پیر یا خیلی جوانم. 4- آخر در مورد من فرق می کند. 5- بدشانسی ولم نمی کند.
اگر عذر تراشی شما عدم سلامتی کامل است:
درباره بیماری خود صحبت نکنید. نگران سلامتی خود نباشید. خوشحال باشید که تا همین حالا سالم هستید.
اگر عذر شما، هوش شماست؛ هوش خود را دست کم نگیرید. درباره هوش دیگران اغراق نکنید.
اگر عذر شما، سن شماست؛ نسبت به سن خود خوش بین باشید. از فرصت های خود به خوبی استفاده کنید. اگر پیر هستید، به آنچه باقی مانده فکر کنید و فرصت آینده خود را به انجام کارهایی که واقعاً می خواهید اختصاص دهید.
اگر عذر شما، موارد 4 و 5 است؛ وقتی که هر چیز، حتی رطوبت هوا علتی دارد؛ خوش شانسی و بدشانسی یعنی چه؟ علت را جستجو کنید و درصدد رفع مانع برآیید.
44- 
در تصمیم های خود، تأخیر نیفکنید.
هر چه سرعت شما در تصمیم گیری بیشتر باشد؛ به سود خودتان تمام می شود.
برای آنکه تصمیم گیری شما سرعت پیدا کند، باید از نظم فکری برخوردار باشید.
نظم فکری یعنی اینکه بدانید ارزش ها و باورهای عمیق و درونی شما چیست و این ارزش ها هر یک چه اولویتی در ذهن شما دارند و تحلیل شما از هر یک از این ارزش ها چیست؟
برخوردار شدن از نظم فکری، به صورت وقت احتیاج دارد.
وقتی شما ارزش های فکری خود را سازمان و نظم نمی دهید و اولویت ها را (هر چند کلی) مشخص نمی سازید، عملاً همه انتخاب ها در یک سطح قرار می گیرد و شما می دانید که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر ناخوشایند است.
کارت نظام ارزشی خود را که همراه دارید؟
با داشتن این کارت مواردی که به ذهن شما می رسید، در راستای کدام ارزش فکری شماست. و بعد آن کاری را انجام دهید که در راستای ارزش فکری برتر شماست.
به تصمیم های خود پایبند باشید. برای رسیدن به این هدف به دنبال هر تصمیمی فوراً و بدون معطلی اقدام کنید.
کاری در جهت تصمیم خود انجام دهید. مهم نقطه شروع است. بعد به راحتی ادامه دهید.
45- 
کتاب های الهام بخش بخوانید.
کتاب های الهام بخش در حقیقت، اندیشه و احساس نویسندگان موفقی است که همیشه در پیش شما حضور دارند مطالعه کتاب های الهام بخش، شبیه ملاقات و معاشرت با افراد موفق است.
وقتی شما با آدم های موفق نشست و برخواست می کنید حس اعتماد به نفس در شما به وجود می آید گویی که این حس کاملاً مسری است و ایده های ذهنی و احساسات قلبی آن ها به شدت در شما تأثیر می گزارد.
وجود هر کس در هاله ای از انرژی قرار دارد. این انرژی ها که بیشتر منشأ ذهنی دارند؛ اطراف هر شخص را فرا گرفته اند. انرژی های ذهنی بسته به نوع اندیشه ای که شخص، در سر می پروراند. فرکانس های متفاوت دارد.
فرکانس های ذهنی شما در روابط و برخوردهای شما دایماً روی یکدیگر اثر می گذارند.
مطالعه کتاب های الهام بخش و تأثیر گذار مثبت نیز تابش های ذهنی نویسنده را به شما انتقال می دهند.
46- 
رهبر باشید.
کارها را تفویض و تقسیم کنید.
کسانی که از اعتماد به نفس سرشار برخوردار هستند, نه تها مسئولیت پذیرند و به مسئولیت های خود به خوبی عمل می کنند بلکه اداره مسئولیت های دیگران را نیز به عهده می گیرند.
رهبری یک گروه، و تفویض و تقسیم اختیارات به تعداد افراد بر اساس توانمندی آن هاست
رهبران، نظارت بر مسئولیت دیگران را نیز بر عهده می گیرند اما به هیچ عنوان مسئولیت دیگران را بر دوش نمی کشند.
رهبر ، فقط و فقط وظیفه خود را انجام می دهد و بر دیگران، ناظر است.
رهبر فداکار نیست و وظیفه دیگری را به خاطر پیشرفت مجموعه انجام نمی دهد. (به مفهوم غلط آن)
رهبر نه تنها بیش از دیگران کار نمی کند بلکه حتی مسئولیت کمتری را می پذیرد تا بیشتر بتواند فکر کند و هماهنگی به وجود بیاورد.
در زندگی خود ابتدا یک سرباز لایق و شایسته و بعد یک رهبر شایسته و سزاوار باشید.
47- 
مانند آدم های متشخص عمل کنید.
برای رشد و پیشرفت در هر زمینه ای خصوصاً عادات و اخلاق نیک مانند اعتماد به نفس، شما باید یک الگوی ذهنی و عینی داشته باشید.
یک فرم خوب از کسی که اعتماد به نفس دارد در ذهن خود داشته باشید و شخص یا اشخاصی را که به صورت عینی و واقعی از اعتماد به نفس برخوردارند، پیش رو.
اعتماد به نفس، موضوعی است که تا حد فوق العاده زیادی وابسته به شخصیت است. هر چه منش شما مثبت تر، سالمتر، آراسته تر، ساده تر و محترم تر باشد؛ اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند.
فراموش نکنید که مدل سازی شما نباید با سختی و فشار و ناراحتی همراه باشد. در کمال آسودگی و با اشتیاق فراوان عمل کنید.
48- 
لباس خود و فرزند خود را تغییر دهید.
لباسی که شما بر تن دارید شاید منش واقعی شما را نشان ندهد اما پاکیزگی و آراستگی آن، مطمناً شایستگی شما را نمایان می سازد.
شما لباستان را آن طور که فکر می کنید شایسته شماست انتخاب می کنید و می پوشید.
نه تنها شخصیت و منش شما نوع لباس پوشیدن شما را تعیین می کند بلکه مهتر از آن نوع لباس پوشیدن شما، شخصیت و منش شما را معرفی می نماید.
یادتان باشد سادگی همیشه متانت منش شما را تداعی می کند.
بچه های شخصیت خود را از شخصیتی که شما به آن ها می دهید می گیرند و این زمینه اعتماد به نفس یا عدم اعتماد به نفس آن ها می شوند.
بچه خودتان را از دریچه دیگران ببینید و او را آراسته سازید.
49- 
به دیگران احترام بگذارید.
احترام به دیگران همانند تحسین نکات مثبت به سوی شما باز می گردد.
به دیگران احترام بگذارید.
به آرمان ها، به نیازها، به احساس ها و به منش آن ها احترام بگذارید.
به ویژه این احترام وقتی ضروری است که است آرمان ها و نیازها و احساس ها و منش آن ها با شما سازگاری ندارد.
مهم است که به آن ها که با شما تفاوت دارند، احترام بگذارند.
همیشه پاسخ احترام، احترام است.
اگر بخواهید بی احترامی را با احترام پاسخ دهید این خود شکنی است.
بی احترامی، وقتی بی احترامی تلقی می شود که صریح و مشخص و کاملاً عینی و واضح ابراز گردد.
وقتی دیگران را به نام خانوادگی صدا می کنید احساس خوبی پیدا می کنید و احترام متقابلی بین شما و آن ها ایجاد می شود.
مهمترین عاملی هم که این احترام را برمی انگیزد احترام شما به خود و رفتار شما با خود است.
همیشه رفتار شما با خودتان، رفتار دیگران با شما را مشخص می کند.
البته احساس داشتن به تنهایی خدشه پذیر است و اعتماد به نفس ناشی از آن ناپایدار. مهم آن است که احساس توانستن هم داشته باشید.
50- 
دوستان خود را تغییر دهید.
برای هر تغییر و دگرگونی رهایی از حالات بد یا ایجاد خصلت های نیکو همچون اعتماد به نفس، باید تغییری در روابط شما پدید می آید.
شما مجموعه دوستان خود هستید. هر یک از دوستان شما آیینه برخی از جنبه های منش شماست.
تا شما دوستان خود را تغییر ندهید، نمی توانید دگرگون شوید.
51- 
بازیچه نشوید.
بازیچه شدن، شرایطی است که در آن شما نمی توانید بر اساس میل خود رفتار کنید و در نتیجه علی رغم میل خود رفتار کنید. این وضعیت را یا دیگران و یا خودتان ایجاد می کنید.
وقتی شخص بازیچه به خود می آید، خود را خسته و فرسوده و عصبی می بیند و داد و هوارش بلند می شود که مردم چقدر پر رو و پر توقع هستند.
شخصیت بازیچه، چون می خواهد قهرمان معرفی شود و منجی افسانه ای همه باشد، خود را طوری معرفی می کند که گویی همه چیز می داند، همه جا آشنا دارد، با هر کس ارتباط دارد و قابلیت های فراوانی دارد و ...
بازیچه ها وقتی به خود می آیند، می بینند که دیگران در حال استثمار آن ها هستند. آن ها تازه می فهمند که چه اوقات گرانبهایی را که می توانستند صرف خود کنند بی توجه به خود سپری کرده اند.
شما باید سعی کنید که بازیچه نشوید تا اعتماد به نفس شما مصون بماند.
برای اینکار تنها یک راه حل دارید و آن اینکه، نه گفتن را تمرین کنید و قاطعانه نه بگویید.
52- 
قاطعانه نه بگویید.
راه حل این است و بس.
در شرایط بازیچه شدن، باید قاطعانه پاسخ منفی بدهید.
بازیچه شدن، یعنی بر خلاف وجدان و نیروی عقلانی خود عمل کردن که بعداً احساس گناه را در شما به وجود می آورد.
بازیچه شدن، در دیگران نسبت به شما رفتار متوقعانه و عشقی ارباب و رعیتی ایجاد می کند.
تمنا کردن شما را خفیف می کند و خوار می شوید. به هیچ عنوان از کسی چیزی، وضعیتی یا موقعیتی را با التماس نخواهید.
53- 
نظر خود را اعلام کنید.
وقتی شما نظر می دهید یعنی خود را دوست می دارید. خود را ارزشمند و لایق می دانید و به خود احترام می گذارید. در غیر این صورت ، از هر اظهار نظری اجتناب می کنید.
54- 
احساسات خود را ابراز کنید.
اگر از چیزی به شگفتی می آیید ، احساس خود را ابراز کنید.
اگر از چیزی خوشحال می شوید ، احساس خود را ابراز کنید.
این کار را نه لزوماً برای پرورش اعتماد به نفس بلکه همیشه با شهامت و جرأت انجام دهید.
احساسات منفی و بد و خود شکنانه خود را البته به هیچ وجه بروز نمی دهید و نه تنها بروز نمی دهید بلکه به سرعت در صدد تغییر وضعیت و تغییر احساس خود برنمی آیید.
55- 
انتظارات و خواسته های خود را به طور واضح بگویید.
مبهم حرف نزنید. رئیسی که به کارمندانش می گوید: خوب کار کنید! نباید انتظار داشته باشد خواسته اش برآورده شود. او باید دقیقاً بگوید که خوب کار کردن یعنی چه و منظورت چیست.
وقتی مبهم حرف می زنید؛ هم نتیجه نمی گیرید و هم در ذهن دیگران فردی با شخصیت مبهم و فاقد اعتماد به نفس می آیید.
مواردی که باید هنگام مطرح کردن خواسته ها در نظر بگیرید:
1- 
دقیقاً مشخص کنید که چه می خواهید؟
2- 
از کسی درخواست کنید که می دانید می تواند به شما کمک کند به هر کسی نگویید و از هر کسی نخواهید.
3- 
هنگام درخواست کردن، منافع و مصالح طرف مقابل را هم در نظر بگیرید.
4- 
انتظار و خواسته شما، هدفداری ذهن و اعتقاد و قلبی شما را نشان می دهد.
5- 
تا خواسته شما، تحقق نیافته، دست برندارید.
6- 
مبهم حرف نزنید.
7- 
مشخص حرف بزنید.
8- 
غرغر نکنید: یا بگویید یا نگویید.
غرغر کردن یعنی میل به گفتن، اما توأم با اضطراب و بیم.
غر زدن یعنی معترضم اما جرأت گفتن ندارم.
9- 
بلند تر و جدی تر محبت کنید.
10- 
هنگام حرف زدن، بال بال نزنید.
آرامش خیلی مهم است. آرامش یعنی اعتقاد به آنچه می گویید. یعنی رضایت خاطر از خود.
56- 
در ردیف های جلو بنشینید.
نشستن در ردیف های جلو ، تمرکز حواس و دقت را بیشتر می کند. هر چه عقب تر می نشینید؛ عامل حواس پرتی خود را افزایش می دهید.
میل به موفقیت، پیامد احساس توانمند بودن است و به همین خاطر اثر چشمگیری در بهبود اعتماد به نفس شما دارد.
57- 
به چشم های مخاطب خود به نرمی نگاه کنید.
هنگام سخن گفتن به چشمان مخاطب خود نگاه کنید. هنگام شنیدن هم همین طور.
البته این نگاه باید شرایطی داشته باشد.
اول آنکه، قصد نگاه من با اعتماد به نفسم نباشد.
دوم آنکه، جسورانه و گستاخانه نباشد.
سوم آنکه، قصد و نیت خاصی نداشته باشد.
نگاه باید نرم و ملایمت خاصی داشته باشد که نشان می دهد به مخاطب خود توجه دارید و از اینکه به او نگاه می کنید هراسی ندارید.
58- 
سرعت راه رفتن خود را 25% افزایش دهید.
کسانی که اعتماد به نفس ندارند، بسیار آرام و شل حرکت می کنند و تا حدی پای خدو را بر زمین می کشند که این کار برای جلب توجه دیگران است و از احساس ناتوانی و شکست خوردگی ناشی می شود.
هنگام راه رفتن ، پا را از زمین بلند کنید و سرعت راه رفتن خود را تا 25% افزایش دهید.
حواستان باشد که سرعت و فرم راه رفتنتان را برای افزایش اعتماد به نفس، برای خودتان، تغییر دهید نه برای اینکه مردم درباره شما حرف های قشنگ و خوب بزنند.
59- 
فراوان گوش کنید، زیاد حرف نزنید.
سکوت، خالی بودن از کلام است و دیگران را به تمامی شیفته شما می کند.
آدمی باید چون گردباد باشد که در درون آرام است و در برون فعال.
سکوت به جا و سخن گفتن به جا نشانه اعتماد به نفس است و سکوت نابجا و سخن گفتن بیهوده نشانه عدم اعتماد به نفس.
60- 
تبریک و تسلیت بگویید: هدیه بدهید.
تبریک و تسلیت گفتن، قدر دانی کردن و هدیه دادن ، همه انواعی از احترام گذاشتن به دیگران و در موقع احترام گذاشتن به خود محسوب می شود.
در تبریک گفتن، برد نوشتاری، بسیار بسیار مؤثرتر است و در تسلیت گفتن، برد حضوری.
61- 
هدیه را بپذیرید.
هدیه را بگیرید. تشکر کنید و بپذیرید.
هدیه دادن و هدیه گرفتن هر دو باعث ارتقای اعتماد به نفس می شود.
وقتی هم هدیه ای را می پذیرید به شایستگی خود در ذهن خود مهر تأیید می زنید.
هیچ وقت هدیه خود را کوچک و حقیر نپندارید و با شرمندگی و خجلت هدیه ندهید.
فرصت هدیه دادن را از دست ندهید تا روحتان بزرگ و غنی شود.
62- 
حمایت خانواداه را برانگیزید.احترام به خانواده ، حمایت خانواده را بر می انگیزاند و این حمایت و هواداری، بسیار در افزایش اعتماد به نفس مؤثر است. با احترام به خانواده هم ارزشمندی و لیاقت خود را نشان داده اید و هم ارزشمندی خانواده را سبب شده اید و هم احترام دیگران را نسبت به خانواده خود انگیخته اید و از همه این ها مهتر حمایت و توجه خانواده را جلب کرده اید که این حمایت و توجه منجر به افزایش اعتماد به نفس و قوت قلب شما می شود.
63- 
برای اعتماد به نفس زمان بگیرید.
اعتماد به نفس یک صفت اکتسابی است که قابل پرورش است.
هر صفت قابل پرورش نیاز به زمانی برای پرورش دارد.
یکباره از اعتماد به نفس برخوردار نمی شوید احتیاج به زمان و تمرین دارد.
64- 
از خدا هدایت بطلبید.
عامل بسیار مؤثر ارتباط با خداست.
کسی که از خدا حمایت می طلبد پشتوانه بسیار عظیمی را احساس می کند.
اعتقاد و هدایت از خدا توانایی شما را خداگونه می کند.
با خدا در ارتباط باشید. به او توکل کنید. او از یاری بخواهید. هر روز صبح بگویید:
امرز به خدا توکل می کنم و اداره عللی امور را به خدا می سپارم.
برنامه ده روزه اعتماد به نفس
1- 
هدف، از ابتدا در شما شعله ور باشد.
2- 
خیلی هم نسوزید. آتش تند دوام ندارد. آتش باشید اما ملایم. همیشه باشید. تندی فراوان از تداوم جلوگیری می کند. افراطی نشوید.
3- 
برنامه باید کم حجم و ملایم باشد.
کم کم اجرا کنید.
4- 
الهام بگیرید.
الهام همان چیزی است که به شما انگیزه می دهد.
5- 
اعلام نکنید.
اعلام کردن یعنی آب روی آتش ریختن. یعنی فرو ریختن هیزم ها.
6- 
اگر یک روز اجرا نکردیدکنار نروید.
7- 
برنامه 10 روزه شما و هر برنامه دیگر زندگی را فقط باید شما طرح کنید.
8- 
منتها, در این برنامه همه چیز گنجانده شود:
نکات 64 درس و آنکه باید در برنامه ریزی در نظر بگیرید:
1- 
ارتباط با خدا و حضور خدا در خود
2- 
تلقین به نفس مراقبت از رفتارهای خودشکنانه
3-
برنامه خودشیفتگی
4- 
کمک به دیگران بر اساس این 5 اولویت برنامه ریزی کنید و رفتار کنید و در هر کدام تنوع به خرج دهید.
در برنامه خود شیفتگی، بیشتر در همه جا و همان کارهایی انجام دهید که معمولاً نادید می گرفتید یا انجام نمی دادید و یا مشکل داشتید

نظرات  (۷)

۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۴ معصومه صادقی
واقعا جالب بود
از متنتون استفاده کردم
۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۱ نرگس جهانبخشی
سلام دنبال شدید ممنون میشم دنبال وهمراهی کنید کنید👍
متشکرم
ولی ای کاش کوتاهتر مینوشتید یا تقسیم میکردید
بنده وبلاگ شما رو دنبال می کنم
متشکرم
ولی ای کاش کوتاهتر مینوشتید یا تقسیم میکردید
بنده وبلاگ شما رو دنبال می کنم
با سلام :
وبلاگ خوبتون رو دنبال میکنم
شما هم در صورت تمایل وبلاگم را دنبال کنید
HTTP://AVRMICRO.BLOG.IR
با تشکر
۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۹ وب نظام تمدن نوین اسلامی
سلام مطلب زیبایی بود
با تشکر مرتضی
۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۶ وب نظام تمدن نوین اسلامی
ممنون عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی